loading...

آن یکی خر داشت پالانش نبود...!

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت چون باید رفت.....

بازدید : 5
سه شنبه 18 فروردين 1404 زمان : 20:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آن یکی خر داشت  پالانش نبود...!

دیشب بچها لطف کرده بودن کیک اینا خریده بودن

هرچی که من از تولد بازی دوری میکردم امسال دیگه خیلی تولد تو تولد شد:)))))

میم امسال کادوی نقدی بهم داد که خوشم نیومد

ترجیحم این بود احساس فشار نکنه بابت تولدم

یعنی همه پشت سرهم داشتن برا من تولد میگرفتن انگار

احساس فشار کرد که باید زودتر کادومو بده!

ولی من از کادوی نقدی مبالغ بالا خوشم نمیاد

ترجیح میدم فرد بره یه شاخه گل ارزون بگیره

ولی بهم پول کادو نده

خلاصه که اینطور

خودم دیگه برنامه ریختم تولدم رو همون یک اردیبهشت بگیرم

بجها رو هم همه دعوت کنم کافه

چون من مهمونی تولد نگرفتم

خودشون لطف کردن دست به کار شدن

برای تولد میم هم برنامه خاصی ندارم

به تلافی کادوی نقدیش ذوق و سلیقه خاصی به خرج نمیدم

اتفاقا خیلی کمتر از مبلغی که کادو داد هزینه میکنم:)) تا درسی باشه براش

امروز میگفت سورپرایزی که مد نظرت هست چی هست؟

گفتم خودم خودمو سورپرایز میکنم والا

اون اپشنی تلافی جویانه و دفاعی شخصیتم خیلی فعال شده این روزها

اگر از چیزی خوشم نمیاد تعارف ندارم با کسی!

قبلا خیلی حیا میکردم:))))))))

الان خیر!حتی برای خونوادم!

امروز متوجه شدم دارم شبیه مدیرم میشم

دوسه تااز همکارای جدید رو من باید انالیز کنم کارشون رو

یه سری ایراداتی به چشمم میاد که قبلا نمیومد یعنی دقتم تااین حد نبود!

الان فقط با یه برانداز چشمی‌متوجه یه سری ایرادات جزئی شدم که خوشحالم

که دارم این دید رو پیدا میکنم و شبیه مدیرم میشم توی این مورد.

بازدید : 4
دوشنبه 17 فروردين 1404 زمان : 23:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آن یکی خر داشت  پالانش نبود...!

الان خونه در بهترین حالت ممکنش هست

و من منتظرم سیم سیم و خواهرش و نادی هستم

که دیشب قصد سورپرایز کردنمو داشتن

ولی موفق نشدن چون من خونه نبودم

:))

این چند روزه صاحبخونه کار تعمیراتی داشت

و منم درگیرش بودم

چون راه پشت بوم از خونه من هست

و جمعه که نذاشت بخوابم

شنبه هم همینطور

خداروشکر کارهاش تموم شد

اما من کارهای خودم شروع شده از سرویس کولر

تا نصب لباسشویی

و ....

کابینت هم که قبل عید سفارش دادم

و هنوز اماده نشده

ولی خونه تمیز و مرتبه

کار عقب افتاده از شرکت ندارم

اموزشهام رو شروع کردم

خریدای خونه رو هم تقریبا انجام دادم

حس میکنم یکی دو کیلو وزن اضافه کردم

که بخاطر کم تحرکی هست

و باید مجددا باشگاه رو استارت بزنم

البته پیاده روی رو استارت زدم

ذهنمو خیلی آروم میکنه

دیشب که رفته بودم خریدای خونه بچها میخواستن بیان خونه واسه تولدم

که من بیرون بودم همراه میم

و بعدشم باهم قرار کیک وکافی داشتیم

دیگه تا من خریدام تموم شدن

و بعدم رفتیم کیک اینا خریدیم و رفتیم یه جای دنج شد ساعت 10

دلم چندتا لباس گل گلی و خنک تابستونه میخواد

جالبه مدتی هست اصلا هیچ لباس مشکی نمیخرم

دوسه سالی هست

اصلا تمایلی به رنگهای تیره ندارم

اکثر لباسهام نود یا رنگهای شاد هست

بعد مدتهایه مانتوپیرهنی لینن تابستانه بلند خریدم که مشکی هست

امروز رسید خیلی خیلی خوشگل بود و دوستش داشتم البته مدلشو

ولی با خودم گفتم چرا مشکی سفارش دادم؟ البته موقعی که خریدمش خواستم رنگشو تغییر بدم که ادمین گفت همه رنگهاش تموم شده

میدونم سفارشم رو کنسل کنم تا دوباره شارژ بشه

که گفتم حتما قسمتم بوده دیگه خیلی خیلی از مدلش خوشم اومد پشت کمرش کش داره

و جلو هم یقه امریکایی هست و از روی کمر تا پایین هم دامنش دکمه میخوره

استینهاشم شمیری هست وسه ربع هست

مدلهایی که روی کمر تنگ هستن به من خیلی میاد

چون ساعت شنی هست اندامم اینطور لباسها به من خیلی میاد

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 193
  • بازدید کننده امروز : 194
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 231
  • بازدید ماه : 207
  • بازدید سال : 1004
  • بازدید کلی : 1072
  • کدهای اختصاصی