برای من 40 سالگی ارمغان کله خریهایی بود که از یه خط قرمزهای عرفی
و دینی و خانوادگی عبورم داد
که بابتش اصلا پشیمون نیستم!
اینکه همهی جنبههای این دنیا رو تست کنی و لذت ببری یا نه بذاریش کنار خیلی خوبه
شاید همین کله خریهای من سبک زندگی عادی یه نفر باشه ولی من همشون رو یبار تست کردم
هرچیزی که خوشایند نبوده که معمولا اکثرشون نبودن کنار گذاشته شدن
تغییرات احساسی و عاطفی
بی اهمیتی نظر مردم
این دوسه روزه به گشت و گذار و کار گذشت
اول پاشدیم در یک حرکت غیر حساب شده
روز بارونی با دوستام رفتیم بندر
که بسیار خوش گذشت
هرچند یخ زدیم و خیس شدیم هزاران عکس زیبا گرفتیم
شاید باورش سخت باشه رفتیم چایی و کیک خوردیم برگشتیم:))))))))
فرداش با ساقی رفتیم اطراف شهر کنار رودخونه تنهایی و خیلی لذت بردیم
سیگار لذت بخشی باهم کشیدیم و کلی حرف زدیم از زندگی پیشرفت
رابطه تا هرچیزی که دغدغمونه
ویژگی مثبت من و دوستام اینه غیبت کسی رو نمیکنیم صحبت ما فقط در مورد خودمون اینکه چطوری پیشرفت کنیم
معمولا هم بهم در این مورد کمک میکنیم
زخمهای صورتم خیلی زود خوب شد
و البته هنوز یکم تا نتایج مونده
و دوشنبه هم باید برم برای مزو پیش همین دکتر
اقای دکتر هم جویای احوال شد
که این موضوع بسی اقای میم رو رنج داد
من باید بخش عظیمیاز صداقت و شفافیتم رو در این زمونه کم کنم
این هم از دستاوردهای 40 سالگی بوده دروغ تو زندگی من چندان جایی نداشته
اما خیلی چیزها لزومینداره گفتنش
دستاورددیگه 40 سالگی برای من این بود پول حال ادمو خوب میکنه و نبودش حال ادمو بد!
اما اینکه ایا فرصت استفاده از اون پول داری؟ نمیدونی زندگی کی فرصتو ازت میگیره
پس همراه پول دراوردن سعی کردم یه لذتهایی و کار نکردن رو وارد زندگیم کنم
که میتونم بگم بهره وریم رو 100 درصد افزایش داد!و درامد رو صد البته
استخرها شروع به کار کردن مجدد
و دوباره قرار برم شنا وای که من عاشق شنا هستم و چقدر توی ریلکس شدنم نقش داشت امسال
رقص هم همینطور:)))))